معنی بهاره افشاری
حل جدول
از بازیگران فیلم عشق و جنون
فیلم مستند بهاره افشاری
سریک
فیلمی با بازی بهاره افشاری
سه درجه تب، پایان نامه، ازدواج در وقت اضافه، خیابان بیست و چهارم، زندگی شیرین، تسویه حساب، صد سال به این سالها
ازدواج در وقت اضافه، پایان نامه، تسویه حساب، خیابان بیست و چهارم، زندگی شیرین، سه درجه تب، صد سال به این سالها، کلبه
سه درجه تب، پایان نامه، ازدواج در وقت اضافه، خیابان بیست و چهارم، زندگی شیرین، تسویه حساب، صد سال به این سال ها
لغت نامه دهخدا
افشاری. [اَ] (حامص) ثبات قدم. (ناظم الاطباء).
بهاره
بهاره. [ب َ رَ / رِ] (ص نسبی) گندم و غلات دیگر که در فصل بهار کارند. (فرهنگ فارسی معین). مقابل پائیزه... منسوب به بهار. بهاری: کشت بهاره. (فرهنگ فارسی معین).
- بهاره برای کسی کاشتن، وعده های بسیار به او دادن. (یادداشت بخط مؤلف).
|| (اِ) گروه زنبوران عسل. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس).
بهاره. [ب َ رَ] (اِخ) دهی از دهستان کوهمره سرخی است که در بخش مرکزی شهرستان شیراز واقع است و 118 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
همایونک افشاری
همایونک افشاری. [هَُ ن َ ک ِ اَ] (اِخ) از توابع قزوین و دارای معدن زغال سنگ و مس است. (یادداشت مؤلف).
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
معادل ابجد
805